شیرین کام

علمی - خبری

شیرین کام

علمی - خبری

شعری از حافظ


رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند


من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند


چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند


چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند


غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

 
شعری ازحافظ

روزگار غریبی‌ست نازنین

دهانت را می‌بویند  " مبادا گفته باشی دوستت دارم "
دلت را می‌پویند      " مبادا شعله‌ای در آن نهان باشد"

روزگار غریبی‌ست نازنین
روزگار غریبی‌ست نازنین

و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه می‌زنند



عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

روزگار غریبی‌ست نازنین
روزگار غریبی ست نازنین

و در این بن‌بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت‌وار سرود و شعر فروزان می‌دارند
به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبی‌ست

آن که بر در می‌کوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است



نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهها مستقر

با کنده و ساتوری خون آلود



و تبسم را بر لبها جراحی می‌کنند و ترانه را بر دهان

کباب قناری بر آتش سوسن و یاس

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد



ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد.


 شعری از : احمد شاملو / راه مینو