معادل
فارسی | تعریف |
واژه لاتین |
توانایی
مدرسهای | توانایی عمومی و خاصی که برای انجام دادن
فعالیت ها و کارهای
مدرسهای ضروری است. |
Ability,accdemic |
اخلاق
تربیتی | اصول و مبادی مطلوب رفتار اخلاقی که باید
میان دانش آموزان
و معلمان ، میان خود معلمان ، میان معلمان و والدین و... برقرار باشند. هر نوع تربیتی که برای انتقال آداب و رسوم و عرف به یک عده یا ملت میکوشد. | Ethics , educational |
تربیت
فنی | آن قسمتها یا جنبههای برنامه تربیت
معلم که روی کاربرد روشها
و فنون خاص تدریس از قبیل آموزش درمانی ، تاکید میکنند. | Technical education |
تربیت
کودک محوری |
به آن نوع آموزش و پرورش گفته میشود که
در تمام فعالیتهای
خود ، رشد و احتیاجات بدنی و روانی کودک را مورد توجه قرار دهد. | child,centered education |
تربیت
کودکی | آموزش و پرورش که در بچی آغاز میشود و
تا شروع دوران نوجوانی
ادامه مییابد. |
childhood education |
تربیت
متوسطه | دوره آموزشی که بعد از مرحله ابتدایی و
دبستان آغاز شده و
تا قبل از ورود به دانشگاه ادامه مییابد. |
secondary education |
بازپروری |
دوباره یا دلگیری موضوی که فراموش شده
است. |
Re-education |
تربیت
مختلط | منظور آموزش و پرورش پسران و دختران با
هم در یک مدرسه است. | coeducation |
تربیت
معلم | تمام فعالیتها و تجارب رسمی و یا غیر
رسمی که برای شخص را
برای پذیرش مسئولیت تربیت یا آموزش و پرورش آْماده میکنند. | Teacher education |
تربیت
ناپذیر | اشخاصی که نمیتوانند در یک وضع رسمی
تربیت شوند. |
Noneducable |
تربیت
نوجوان | تربیتی که در سن نوجوانی آغاز میشود تا
رسیدن به سن رشد و
کمال ادامه مییابد. |
Adolescent education |
تربیت
والدین |
یک نوع ربین بزرگسالی است که روش پرورش
کودک و اصلاح زندگی
خانواده را به والدین میآموزد. |
parent education__ |
تربیت
، آموزش و پرورش |
مجموعه راهها و روشهایی که شخص برای رشد و
تکامل تواناییها
، نظرات که در جامعه وی ارزش مثبت دارند ، در پیش میگیرد. | education |
تربیت
آزاد | در فلسفه ارسطو فلسفهای بود که آزادگان و
آزادزادگان احتیاج
داشتند تا فرهنگ و آزادی خود را کامل کنند، در میان عامه به تربیت عمومی گفته میشود. | Liberal- education |
تربیت
ابتدایی | به آن دوره از آموزش و پرورش گفته میشود
که در کودکی معمولا
میان 5 تا 7 سالگی آغاز شده و تا دوره نوجوانی ادامه مییابد. | elementary education |
تربیت
اجباری | مجبور ساختن افرادی که در سن مدرسه هستند
به تحصیل در مدرسه
تا یک سن معین. |
compulsoly education |
تربیت
اجتماعی | تربیت مدرسهای که هدف آن رشد و گسترش
توانایی اشخاص برای
شرکت موثر در جامعه است. |
social education |
تربیت
اخلاقی | آموزش رسمی یا فنی اصول و قواعد اخلاقی
در داخل یا خارج از
مدرسه | Moral education |
تربیت
استثنایی (ویژه) |
تربیت دانشآموزانی است که دارای نقصهای
بدنی یا عقلی هستند
و نمیتوانند با دانش آموزان عادی هماهنگ شوند. |
Education special |
تربیت
پرورشگاهی | تربیت کودک در دوره پیش از دبستان است و
هدف آن رشد و پرورش
بدنی ، ذهنی ، بهداشتی ، اجتماعی و...است.
| Nursey education |
تربیت
تجربی | نوعی آموزش و پرورش است که در مدارس
تجربی و با روشهای متفاوت
از روشهای معمول در مدارس عادی انجام میشود. |
Experimental education |
تربیت
خانواده | آنچه کودکان و جوانان از زندگی در
خانواده میآموزند. | Family education |
تربیت
خلاق | به آموزش و پرورشی گفته میشود که در آن
یادگیری و رشد و تکامل
ضمن فعالیتهای آفریننده از طرف دانش آموزان یا دانشجویان انجام میشود. | Creative education |
تربیت
خود | تربیتی که یک کودک بدون کمک مربی یا معلم
پیدا میکند. | Auto-education |
تربیت
دینی | آموزش و تلقین عقاید و اعمال یک دین معین. | Religious education |
تربیت
شغلی | یک رشته درسهای تربیتی است که متضمن
دروس تاریخ ، فلسفه تربیت
، روانشناسی و روشهای آموزش است. |
Education professional |
سرعت
تربیتی | پیشرفت سریع در یک سیستم تربیتی است که
به صورت پرسش به کلاس
بالاتر انجام می شود. |
Educational accel eration |
اندازه
گیری تربیتی | ارزشیابی روشهای تربیتی |
Educational measurement |
روانشناسی
تربیتی | شعبهای از روانشناسی است که اختصاص
افزایش کارآیی یادگیری
را با بکار بردن یافتههای روانشناسی درباره یادگیری و انگیزش مورد
مطالعه قرار
میدهد. |
Educational
psychology__ |