معادل
فارسی | تعریف |
واژه لاتین |
محرکهای
ناخودآگاه | انگیزههایی که شخص را وادار به انجام
اعمالی میکند که خود
از دلیل واقعی آن آگاه نیست. |
Unconsius motivation |
اختلالات
زودگذر شخصیت | شامل واکنشهای مرضی شخصیت در مقابل
فشارهای شدید و غیر عادی
مثل جنگ. |
Transient
Personality reactions |
کنش
درونی | حالتی که در اثر متحرک شدن قدرتهای روانی
و بدنی برای مقابله
با تهدید و خطر بوجود میآید. |
Tension |
جنون
سمی | جنونی که در اثر سمی بوجود آمده یا با
سمی مربوط باشد. | Toxic psychosis |
از
جا پریدن فشار | عکسالعمل غیرارادی حرکتی در بدن در
مقابل انگیزههای ناگهانی
هر گونه انگیزه یا وضعی که شخصی را وادار به واکنشهای ناگهانی میکند. | Startle reaction stress |
آستانه
فشار | میزان ، ماهیت و مدت دوام فشاری که شخصی
میتواند تحمل کند
بدون آنکه اختلالات شدید شخصیتی بر او عارض شود. |
stress toeranc |
برتر
کردن | یکی از مکانیسمهای دفاعی روحی که توسط آن
قسمتی از نیروهای
ناکام در مسیر فعالیتهای اجتماعی پسند بکار میرود. | Sublimation |
شوک
روحی | اختلالات گذرنده شخصیت که در اثر یک فشار
شدید روحی حادث شده. | Shock reaction |
ارزیابی
شخصی | طرز تفکر شخص راجع به ارزش و لیاقت و
کفایت خود. |
self erauation |
امنیت
فردی | مربوط به برقرار نگاه داشتن اوضاعی است
که برای ارضا احتیاجات
ضروری است. |
Self Security |
سادیسم |
یکی از انحرافات
جنسی که در آن ارضای جنسی از راه درد رساندن به دیگران است. | Sadism |
دفاع
بازگشت | یکی از مکانیزمهای دفاع روحی که در آن
فرد به نوعی رفتار مختص
یکی از مراحل ناپخته و قبلی زندگی بازگشت میکند. |
Regression |
جنون
جوانی | یکی از انواع مهم جنون که مشخصه آن کند
شدن و انحراف عواطف
و پیدا شدن اختلال در روندهای فکری و قطع تمایل با دنیای واقعی است. | Schizophrenia |
خودفریبی |
یکی از مکانیزمهای دفاعی که در آن شخص
بطور ناخودآگاه دلایل
منطقی برای موجه جلوه دادن اعمال و افکار ناپسند خود برقرار میکند. | Ralianalization |
واکنش
سازی | یکی از مکانیزمهای دفاعی که توسط آن
آرزوها و تمایلات خطرناک
شخص سرکوفته میشود. |
Reaction formotion |
روان
درمانی | معالجه امراض روحی توسط روشهای روانی. | Psychtherapy |
دوگانگی
احساس | وجود دو نوع احساس متضاد یا روش فکری در
شخص. |
Ambivalence |
کمپلکس
یا عقده | گروهی از آرزوها و یا خاطراتی که از نظر
عاطفی و احساسی یک
نوعند و تماما یا قسمتی از آنها سرکوفته شد. |
Complex |
انکار
حقیقت | نوعی مکانیزم دفاعی که فرد خود را از
آسیب ناگواریهای موجود
توسط عدم درک آن محافظت میکند. |
Denial of reality |
تشخیص |
اتخاذ تصمیم راجع به نوع و حدود موقعیت |
Diathesis |
جابجا
کردن | تغییر مسیردادن عواطف از اشخاص و اشیا
خطرناک به اشخاص یا
اشیا کمخطرتر ، مثلا تنبیه کودک به جای رئیس اداره. | Displa cement |
انگیزه |
محرکهای رفتاری که شخص را وادار به
فعالیت میکند. |
Drive |
اقتصاد
روانی | مواجه شدن با موقعیت از سادهترین و
کوتاهترین راه ممکن با
ایجاد فشار و استرس. |
Economy,Principle |
عایق
سازی | مکانیزم دفاعی که در آن شخص از رنج
کششهایی که زائیده اضطراب
و احتیاجاند با محدود کردن توقعات و پناه بردن به درون حصار از رنج آن میکاهد. | Emotional insuation |
برون گرایی |
توجه داشتن به محیط و
مردمک و اشیا در مقابل توجه به حالات و تجربیات درونی فرد. |
Extrovert |
تخیل |
مکانیزم دفاعی که فرد از دنیای حقیقت فرا
رو آرزوهای خود را
با موقعیتهای تخیلی ارضا میکند. |
Fantasy |
خطای
هواس | تعبیرات اشتباه ادراک حسی |
Illuson |
تعقل |
مکانیزم دفاعی که شخص را از زخمهای روحی
توسط منحرف کردن از
احساسات مربوط به ناراحتی حفاظت میکند. |
Intellectualization |
درون افکنی |
باطنی کردن یا روحا
پیوستن به فرد یا شیئی با تمایل همانند شدن با آن و تحت تاثیر قرار گرفتن
توسط آن. |
Introjection |
مکانیسم |
وسیله ناخودآگاه
روحی که توسط آن شخص تمامیت خود را حفظ میکند. |
Mechanism |
نیاز |
حاجت و وضعیت بدنی
یا روحی که ارضا آن برای ثابت ماندن و برقراری حد اعلای عملکرد بدن یا تحقق
بخشیدن به امکانات بدنی و روحی. |
Need |
توهم
ترس | وجود عامل ترس زاد برای فرد در حالت عدم
وجود | Delusional |
پاسخ
طبیعی | واکنش فیزیولوژیک که از کل ارگانیزم صادر
میشود. |
Innate responses |
وقفه |
قطع امکان دسترسی به یکی یا تمامی
رویدادهای مطبوع | Time Out |
رفتار تهاجمی |
رفتارهایی که اشارات
و تقویت کنندههای مشروط آن شناخته شده و قابل اداره نیستند. | Assaultive |
تقویت
کننده | محرکهایی خوشایند یا ناخوشایند که سبب
افزایش یا کاهش یک رفتار
میشوند. |
Reinforcer |
وسواس |
افکار ، تصاویر ذهنی و تکانههای
ناخواسته و مزاحم. |
obsessions |